امتداد پردگیانی از باغ سکوت

امتداد خروشان دریدن پردگیانی از باغ سکوت من

امتداد پردگیانی از باغ سکوت

امتداد خروشان دریدن پردگیانی از باغ سکوت من

باید مطمئن می‌شدم افردای که اینجا میان کمتر منو میشناسن. حال و حوصله جواب دادن به اینکه چرا فلان‌جا فلان‌جور نوشته شده نبود.
این خود خود منم با کمترین ناراحتی از عواقب قضیه

آخرین مطالب

  • ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۳۲ Mate
  • ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۰۹ لحظه

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

نوشتن سخته، چون نمیدونم چی بنویسم. از کجا بنویسم و چی بگم. دشواره. شاید شروع کنم ساعت‌ها بنویسم اما شروعش سخت شده. مثل خجالت‌هایی که تو دیدارهای اولیه دارم بعضا.

حس کردم الان باید بنویسم

یهو حس نوشتن اومد


حول یه مفهوم خیلی عجیب


بغل کردن، من تجربه بغل‌کردن دخترا رو نداشتم. کلا کسایی که قبلا بغل کردم به جز مردا یا دختر کوچولو بوده که خوب نمیشه کامل بغلشون کرد یا زنای فامیل و مامانم بودن.

تنها دختر یا زن جوانی که بغل کردم mate هستش. کامل میدونم آغوشش چجوریه. تجربه خاص و یونیکی محسوب میشه.

انرژی دهنده. 

من انگار تک تک سلول‌های پوستم سنسور دارن. کاملا میفهمم چه شکلی داره و چجوریه و چه تغییراتی داشته این آغوش.


میخوام بنویسم ولی بسه فعلا. کار دارم

درنده
۱۸ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر