امتداد پردگیانی از باغ سکوت

امتداد خروشان دریدن پردگیانی از باغ سکوت من

امتداد پردگیانی از باغ سکوت

امتداد خروشان دریدن پردگیانی از باغ سکوت من

باید مطمئن می‌شدم افردای که اینجا میان کمتر منو میشناسن. حال و حوصله جواب دادن به اینکه چرا فلان‌جا فلان‌جور نوشته شده نبود.
این خود خود منم با کمترین ناراحتی از عواقب قضیه

آخرین مطالب

  • ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۳۲ Mate
  • ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۰۹ لحظه

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

الان من بالام و نمیدونم چی باید بنویسم حتی. هرچی به ذهنم داره میاد رو میخام بنویسم. من باید بالاخره این کارای حسابداری رو انجام بدم و تا کی میخام بندازمشون عقب؟ دارم به سرعت تایپم توجه می‌کنم. چقدر سریع من نیم‌فاصله رو می‌زنم. اما هر بار یه سکته‌ای ایجاد می‌شه که الزاما هم نمیشه. نمیدونم چقدر زمان داره می‌گذره. جای عجیبیه. نوشتن داره باحال‌ترش هم میکنه. من باید بیشتر بنویسم و بخونم. چرا نمیشه. باید از حدفاصل اوکی شدن مساله دوم و اوکی شدن مساله سوم استفاده کنم. سومی رو باید حتما هرچه سریع‌تر هندلش کنم. داره خسته کننده میشه. و بعدش امیدوارم مساله دوم اوکی بشه. مساله سختیه. اونا هم باید بیان جلو. چقدر سخت میشه.  باید برم حتما. میپرسم اما با احترام و خیلی پاپیچ نمیشم. فقط نشون میدم که هواسم هست. همین. نمیخام دیگه بنویسم. داره کمی اذیتم میکنه. اما اینو منتشر میکنم.

درنده
۲۶ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هیچ چیزی بدون هزینه‌دادن بدست نمی‌آید.


مورد اول با فراموشی و کنار اومدن با نبودنش جبران شد. چاره دیگه‌ای که منشا اون از سمت من باشه نیست. یا من نمیخام باشه حداقل. حالا به هر حال ... {در حال جبران...}

مورد دوم که کم‌اهمیت‌ترین بود با مراجعه به منبع توانمندی شخصی حل شد. {با ایجاد بحران‌های متوالی حل خواهد شد در نهایت}

مورد سوم هم با درایت در حال حل شدن است. بنا بود هرکس در زمین تخصصی خودش فعالیت کنه اما نکرد. اونا اومدن تو حیطه کاری من و منم رفتم تو حیطه اونا. من در اونا بودن نسبت به اونا در من بودن بهتر عمل کردم. خروجی کار خروج مفتضحانست. هرکسی هرکجا هرزمانی در مورد این خروج از من بپرسه میگم که این مفتضحانه هست. نه خدا و پیغمبر که توافقات نهایی روی منافع شخصی بوده، نه هزینه‌دادن که سر زمانش رفتند، نه مرام و معرفت که تهدید به پیگیری قضایی و پیگیری زمان استعفا شدم و نه هیچ چیز دیگه که برمیگرده به دیتاهای شخصی و محرمانه باقی نگذاشتند. 

من اما اینکارو نکردم. این کارهارو نکردم. و فقط با طمانینه به سمت اون‌چیزی که فکر می‌کردم درسته حرکت کردم و تهش چون «حق» با تفکرات من بود هوادارانی پیدا کردم و الانم تقریبا داره اون میشه.


بحثی که هست اینه که من تعصبات رو در حل مساله سوم کنار گذاشتم. برآیندی از دغدغه‌مندی همه گرفتم و جایی که نیاز بود دغدغه‌هارو مدیریت کردم. همه طرف‌ها هم مدنظر بودند. به خاطر همینه که تقریبا همه طرف‌ها الانم راضی هستند. این هنر مدیریت منه. با چاشنی گذر زمان. همون گذرزمانی که متهم هستم که چرا گذاشتم بگذره و کار به اینجا بکشه. اما اونا نمیفهمند که مدیریت این مساله جز با گذشت زمان و تحکیم پایه‌های حل مساله و تخریب پایه‌های مانع مساله ممکن نبود.


اما نکته جذاب این نوشته چیز دیگه‌ایه. دستاورد من چی بوده از این سه مساله؟

درنده
۱۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر